دلبستگي و وابستگي دو مفهوم در روابط عاطفي هستند كه از نظر بسياري از افراد تفاوتي با يكديگر ندارند اما تفاوتها نه تنها در معني كلمه بلكه در سطح چگونگي يك رابطه نيز قابل مشاهده است.
مقايسه دلبستگي و وابستگي در رابطه
در روابط امروزي چيزي كه بيشتر با عشق و دلبستگي اشتباه گرفته ميشود، وابستگيهايي است كه براي نزديك شدن به عشق، خود را به صورت بيمارگون به نمايش ميگذارند. وابستگي براي شروع يك رابطه لازم است، اما وابستگي يك حالت غير منطقي و هيجاني است كه پايداري ندارد و دو عاشق در يك رابطه بالغانه وابستگي را به دلبستگي تبديل ميكنند تا در نهايت بتوانند به عشق و حس تكرار نشدني آن دست يابند. در غير اين صورت از عشقي كه در ذهن داريد فقط نوعي غبطه باقي خواهد ماند. با خواندن اين مقاله ميتوانيد پي ببريد در رابطه وابسته هستيد يا دلبسته پس همراه ما باشيد.
تماس با مشاور
دلبستگي و وابستگي چيست؟دلبستگي و وابستگي دو مفهوم در روابط عاطفي هستند. در دلبستگي روابط پايدار و دائمي ميان افراد شكل ميگيرد و اين رابطه ميتواند در ميان خانواده، دوستان و يا هر شخص ديگري باشد. دلبستگي باعث رشد رواني افراد ميگردد و همچنين افرادي كه آن را تجربه ميكنند از اعتماد به نفس بالا، آزادي عمل و رضايت از زندگي برخوردارند و عاشقي بدون قيد و شرط دارند.
اما در وابستگي فرد بدون عشق خود نميتواند زندگي كند و به شدت به فرد مقابل وابسته است و افراد هيجاناتي مانند اضطراب، غم و شادي و... را تجربه ميكنند. افراد وابسته احساس ميكنند كه آزادي خود را از دست دادهاند و يك احساس ناامني از رابطه را احساس ميكنند. با اين حال وابستگي ميتواند سالم و يا ناسالم باشد كه در وابستگي سالم، هر دو طرف به خواستههاي يكديگر توجه كرده و براي نيازهاي همديگر ارزش قائل هستند اما در وابستگي ناسالم فرد سعي دارد تا طرف مقابل را به سلطه خود درآورد و او را تحقير كند.
براي آگاهي بيشتر در زمينه ارتباط موفق كليك كنيد.
تفاوت هاي وابستگي و دلبستگي در نظر روانشناساندر روابطي كه وابستگي نميتواند به دلبستگي تبديل شود مشكلات بسياري به وجود خواهد آمد. سادهترين اتفاق جدايي و شكست خواهد بود. اين وضعيت براي شخصيتهاي وابسته بسيار سخت و دشوار خواهد بود. در رابطهاي كه وابستگي به دلبستگي تبديل نميشود فرد علاوه بر انتخاب اشتباهش، در شناخت طرف مقابل و خودش نيز با مشكل روبهرو خواهد شد. در ادامه به بيان تفاوتهاي ميان دلبستگي و وابستگي خواهيم پرداخت.
زندگي كردن به جاي مردندر دلبستگي ايمن، رابطه به صورت پايدار بوجود ميآيد و افراد بهواسطه خواستن يكديگر به هم نزديك ميشوند و هردو تمايل به ادامه رابطه دارند. اما در وابستگي بيشتر هيجانات حكمراني ميكنند و وضعيت رابطه به فرد مقابل بستگي دارد. در اين روابط فرد به مردن بدون معشوق فكر ميكند در حالي كه در دلبستگي ايمن فرد به زندگي كردن براي معشوق تمايل دارد.
تفاوت دلبستگي و وابستگي در تعلق يا تملكدر دلبستگي ايمن دو طرف به يكديگر تعلق دارند اما مالك يكديگر نيستند. در تعلق فرد محبت خود را به يك نفر ميبخشد و ميداند كه ميتواند در رابطه به طرف مقابل به عنوان يك تكيه گاه نگاه كند. اما در وابستگي يك نوع حس مالكيت به فرد مقابل دارد و به همين دليل فراموش ميكند كه بايد به او محبت كند.
براي آگاهي بيشتر در زمينه حس مالكيت در روابط كليك كنيد.
ترس از دست دادندر دلبستگي احتمال از دست دادن فرد مقابل را ميدهيد، اما نميخواهيد به هر قيمتي فقط فرد را نگه داريد. اما در وابستگي فرد تنها به از دست ندادن و رها شدن فكر ميكند. ترس از طرد شدن باعث ميشود بيشتر مسائل و ناراحتيهايي كه به وجود ميآيند را پنهان، و فرد وابسته زندگي و خواستههاي خود را براي فرد مقابل رها كند.
اين باعث ميشود تا زماني كه از ماندن طرف مقابل اطمينان حاصل كند تفاوت زيادي در رفتار حقيقياش ايجاد نمايد. اين تفاوت ناگهاني در اكثر مواقع موجب جدايي و پايان رابطه ميگردد. در دلبستگي ايمن فرد به پايداري رابطه فكر ميكند و ميداند قرار نيست تا پايان عمر به نقش بازي كردن به عنوان فردي كه نيست ادامه بدهد. همچنين بايد بدانيد كه يادگيري مهارتهاي ارتباطي به ايجاد دلبستگي ايمن كمك خواهد كرد.
براي آگاهي بيشتر در زمينه مهارت هاي ارتباطي كليك كنيد.
استقلال شخصيتيدر رابطه همچنان بايد فضايي براي تنهايي وجود داشته باشد. برعكس در روابط وابسته تمام كارها بايد با يكديگر انجام شود و در تمام قضايا از يكديگر نظر خواهي ميكنند. مشورت نبايد با وابستگي و عدم استقلال اشتباه گرفته شود. فرد وابسته اختيار عمل را از خود سلب ميكند و تمام اتفاقات زندگي خود را بر اساس زندگي فرد مقابل قرار ميدهد. شايد در ابتدا اين نوع رفتار از نظر خود فرد عاشقانه به نظر برسد، اما فرد دلبسته زندگي خود را در كنار فرد ديگري ميسازد تا عشقي بالغانه را داشته باشد و به پايداري رابطه نيز ميانديشد.
تفاوت دلبستگي و وابستگي در محدوديت يا آزاديفردي كه وابستگي دارد بيشتر به محدود كردن و رفتارهاي سوءظنانه دست ميزند. او ميترسد كه مبادا دوست يا همسر خود را از دست بدهد و يا ديگران آنها را جدا كنند. بنابراين مدام كاري ميكند كه آزادي را از طرف مقابلش بگيرد و باعث اسير شدن او ميشود.
در دلبستگي نه تنها كسي محدود نميشود بلكه ميتواند آزادي خود را لمس كند. فرد دلبسته ميداند كه تا زماني كه دو طرف رابطه نخواهند، هيچ اتفاقي نميتواند آنها را جدا كند. بنابراين آزاد گذاشتن طرف مقابل را امري بديهي و لازم تلقي ميكند. افرادي كه وابستگي دارند معمولا به دليل محدوديتهايي كه براي فرد ايجاد ميكنند باعث كمرنگ شدن محبت در رابطه ميشوند و در نهايت از سمت معشوق طرد ميشوند.
پذيرش غير مشروطدر يك رابطه هر دو طرف بايد يك پذيرش غير مشروط نسبت به يكديگر داشته باشند. افراد دلبسته فرد مقابل را پذيرفتهاند و براي پذيرش فرد مقابل شرط گذاري نميكنند. اما افراد وابسته تنها در زمانهايي كه فرد كارهاي خاصي انجام دهد او را مورد پذيرش و محبت قرار ميدهند. مدام در پي تاييد رابطه هستند و هميشه نگران از دست رفتن يا شكستن رابطه خودخوري ميكنند. در پذيرش مشروط فرد انتظار دارد همه چيز بر اساس انتظارات خودش پيش برود و زماني كه فرد كمي متفاوت از انتظارات برخورد ميكند، ميترسد كه نكند ديگر من را دوست ندارد و من در زندگي او اضافه هستم. اين موضوع حتي در روابط اجتماعي ميان افراد نيز اهميت دارد.
براي آشنايي بيشتر در زمينه روابط اجتماعي كليك كنيد.
تعادل در احساساتدر وابستگي احساسات به صورت افراطي تجربه ميشوند. يك روز رومئو و ژوليت و روز ديگر جنگهاي صليبي، رابطه را دستخوش تغييرات زيادي ميكند. در دلبستگي يك تعادل احساسي در ابراز احساسات وجود دارد و شدت احساسات چه مثبت و منفي به صورت مناسبي بيان ميگردند. در وابستگيها احساسات شديد بوده و معمولا غيرقابل كنترل هستند. افراد وابسته در مهربانيها چنان افراط ميكنند كه در خشونتها فكر ميكنيد با يك فرد جديد روبهرو هستيد. اين تضادهاي مشاهده شده در رابطه باعث نگراني درباره تعادل ذهني فرد مقابل ميشود و او را ميترساند. بنابراين تمايل خود را از ادامه رابطه از دست ميدهد.