تابه حال شده از خود سوال كنيد كه به چه دليل پيشرفت نمي كنيد؟ به چه دليل فرصت هاي خود را خراب مي كنيد و خيلي سريع جا مي زنيد؟ خود را سرزنش مي كنيد، تندخو مي شويد و خودانتقادي مخرب داريد؟
درون همه ي ما كودكي وجود دارد كه گاهي زخم خورده و ازار ديده است و ما براي فراموش كردن دردي كه به وي تحميل كرده ايم، تلاش مي كنيم كودك درون خود را فراموش كنيم. ولي سخت اشتباه مي كنيم. كودك درون ما در ناخودآگاه مان زندگي ميكند و روي تصميماتي كه در زندگي مي گيريم اثر مي گذارد.
كودك درون چيست؟
كودك درون مبحثي مهم در روانشناسي است كه در درمان رفتارهاي ناهنجار، عادت ها و استرس هاي بجامانده از زمان بچگي به روانشناسان كمك ميكند . كودك درون، قسمتي از وجود ماست كه گاهي ناسازگار است و گاهي دوست دارد كودكي كند و مثل يك كودك پرنشاط و شاداب دست به هيجاناتي بزند كه ظاهرا با منطق و دليل سازش ندارد.
كودك درون عاشق بازي، شادماني، شوخي و سبكسري است ولي بيش تر وقت ها والد آگاه، جدّي و داراي رفتار تكليف گرا بر وي مسلط ميشود و اجازه نمي دهد خود را آشكار كند كه در اين صورت بلوغ عاطفي فرد رشد نمي كند.
جايگاه كودك درون
كودك درون در هر فرد بالغ و بزرگ سالي وجود دارد . در حافظه يا ناخودآگاه ما وجود دارد براي اين كه هر يك از ما خاطره هاي ناخوشي از قبل داريم كه انگيزه فعلي و آينده ما را شكل ميدهد . او به روياها يا تصور بسياري از ما ميايد . ما مي توانيم به وضوح مجسم كنيم كه اين كودك چه شكلي است، چه احساسي دارد و چطور عمل ميكند .
كودك درون در رابطه با دنياي روحي ما است، براي اين كه بيش تر در قلمروي روح ما قرار دارد تا در قلمروي رفتار آگاهانه. تركيبي از ارزش كنوني و سيستم اعتقادي ما است اگر چه ما از تأثير آن بر تصميم گيري هاي خود خبر نداريم.
علل وجود كودك درون اين است كه هنگامي كه ما كوچك بوديم قانون هاي خانوادگي ما ايجاب ميكرد كه ما بعنوان يك خانواده شاد و تندرست خود را نشان دهيم بدين ترتيب ما كودك درون خود را تحت فشار قرار مي داديم تا مسئول تر، جدّي تر و موفق تر به نظر برسد.
از بزرگ شدن در يك خانواده آسيب ديده، بلوغ عاطفي از رشد بازمي ماند و موجب كامل نشدن كار كودك درون ميشود . همين مسئله موجب ميشود افراد سريع رشد كرده و تبديل به بزرگسالان كوچكي شوند و بي اندازه مسئول يا ايده آليست شده و از نظر عاطفي اسيب پذير شوند.
مشاهده كودك درون
براي اين كه كودك درون خود را شناسايي كنيد خود را در موقعيتي ارام قرار داده و چشم هايتان را ببنديد، ۳۰ دقيقه خود را در كودكي بين سه تا هشت سال تصور كنيد. خود را شكل اين كودك و ابتدا در تبادل با اعضاي خانواده و بعد در رابطه با هم بازي هاي تان كه در همسايگي يا مدرسه شما هستند، ببينيد.
توجه كنيد چطور به اعضاي خانواده واكنش نشان مي دهيد و با دوست ها و هم بازي هاي خود كنار مي آييد و از بازي با آن ها لذت مي بريد يا نه. در آخر خود را در محيط خانواده تصور كنيد. آيا شما شاد و پرانرژي و شگفت زده هستيد و از زندگي لذت مي بريد و يا اينكه آيا شما جدّي، ناراحت و مايوس از زندگي هستيد؟
درصورتي كه كودكي ناراحت و جدّي هستيد تلاش كنيد آخرين تجربه خوشحالي را كه بعنوان يك كودك داشتيد، به ياد آوريد. اين آخرين خاطره از شما بعنوان كودك شاد( كودك درون) است كه در درون شما وجود دارد تا از عهده استرس برآيد. ما مي توانيم به كودك درون خود بگوييم در زندگي خيلي جدّي و مشكل پسند نباشد و به اشتباهاتش بخندد و تلاش كند از چيزهاي كوچك در زندگي لذت ببرد.
چه طور با كودك درون مان كنار بياييم؟
قبل از هر چيز بايد نسبت به وجود كودك درون آگاه بشويد. واقف نبودن به حضور آن موجب ميشود كه كنترل رفتارهايتان به دست اين كودك بيفتد. در گام بعدي بايد كودك درون خود را جدّي بگيريم و برقراري ارتباط با او را آغاز كنيم.
بايد به او گوش بدهيم تا احساساتش را شناسايي كنيم و ببينيم كه به چه چيزهايي احتياج دارد. نيازهاي اين كودك( عشق، پذيرش، حمايت، درك، مراقبت) درست مثل نيازهاي ما در كودكي مان است. در بزرگ سالي هم دوست داريم تمام اين مراقبت ها از ما به عمل آيد و در تلاشي مذبوحانه سايرين را مجبور به انجام اين روش ها مي كنيم.
https://www.beytoote.com/psychology/zendegi-behtar/child8-inside-recogniz.html