تا چه قدر در محيط شغلي مان راستگو باشيم ؟

۱۴ بازديد

تا چه قدر در محيط شغلي مان راستگو باشيم ؟

هميشه راستگو و صادق باشيد ، زيرا راستگويي باعث ميشود فرد در زندگيش و كار و شغلش موفق باشد در ادامه تالاب را دنبال كنيد.

 

صادق بودن در زندگي و موقعيت شغلي مي تواند بهترين ويژگي براي پيشرفت كردن و موفقيت باشد. براي شما نكات جالبي درباره صداقت در كار داريم. اگر صادق باشيد، ديگران نسبت به شما اين برداشت را پيدا مي كنند كه هميشه با مشتري ها و مراجعين صادق هستيد.

 

اهميت صداقت درموفقت شغلي و تجاري
به گزارش تالاب اگر هم آنها در مورد شما يك چنين برداشتي ندارند، بايد كاري كنيد تا اين عقيده در ذهن آنها ايجاد شود. به هر حال رعايت صداقت در عرصه ي كار و تجارت هميشه حاكي از اين امر است كه به موفقيت بيشتري دست پيدا خواهيد كرد.

 

چرا صداقت؟
در تجارت، صداقت بدان معناست كه شما هر كسي را كه با او تعامل داريد، در جريان تمام امور قرار داده و اطلاعات كافي در مورد موضوع مورد بحث در اختيار او قرار ميدهيد. اين امر نه تنها مي تواند سطح انتظار طرف مقابل را در حد كاملاً مقبولي قرار دهد، بلكه شما نيز مي توانيد با قاطعيت تصميم بگيريد كه آيا آماده ي انجام تجارت مورد نظر هستيد يا نه.

 

البته همانطور كه مطلع هستيد امروزه برخي از تجارت ها به صورت آن لاين انجام ميپذيرد و در چنين شرايطي ايجاد اعتماد و اطمينان امر دشواري به نظر مي رسد. به اين منظور بايد سعي كنيد درك صحيح از توانايي هاي خودتان ارائه دهيد. از اينرو بايد سعي كنيد تا با صداقت كامل ديد شخصي طرف مقابل را نسبت به خودتان بهبود ببخشيد.

 

زمانيكه فرد از چيزي كه شما به او ارائه مي دهيد، قدر داني نمي كند، مي توانيد به اين نتيجه برسيد كه او تمايلي نسبت به مشاركت با شما را ندارد. اگر در مورد خودتان و چيزي كه پيشنهاد كرده ايد، حقيقت را بازگو كرده باشيد، به هر حال باز هم اين احتمال وجود دارد كه خدمات ارائه شده از جانب شما مورد قبول طرف مقابل واقع نگردد. به اين معنا كه شما تجارت را از دست مي دهيد.

 

شايد هم دليلش اين باشد كه موفق نشده ايد تصوير مناسبي در نظر فرد مقابل ايجاد نماييد و يا اينكه شايد انتظارا طرف مقابل قدري زياد به نظر برسد. به هر حال روند زندگي به اين شكل است و شما مي توانيد با كساني كار كنيد كه ارزش خدمات شما را به خوبي مي دانند و قدردان هستند.

 

چگونه مي توان صادق بود؟
زمانيكه شما تمام اطلاعات را در اختيار مشتري خود قرار بدهيد، او مي تواند با آگاهي كامل، بهترين گزينه را انتخاب كند. البته شايد گاهي سخت باشد و نتوانيد اغراق و مبالغه در كار خود نكنيد؛ اما اگر شما تصميم مي گيريد كه صادق باشيد، بايد به دنبال ويژگي هاي منحصر بفردي در خدمات خود باشيد و آنها را به مشتري گوشزد كنيد. در اين ميان هيچ وقت نبايد صميمت و خلوص نيت را فراموش كنيد.

 

به عنوان مثال در ابتدا شما بايد به طور معقول پيشنهاد خود را ارزيابي كنيد و ببينيد كه محصولات شما داراي چه مزيت منحصر بفردي نسبت به انواع مشابه خود هستند و سعي كنيد.از آن منظر وارد معامله شويد. شما همچنين مي توانيد به ساير مزايايي كه در نظر مشتري از اهميت بيشتري برخوردار هستند، اشاره كنيد

 

(اما به هر حال همه چيز به مشتري و اولويت بندي هاي او بستگي دارد) سپس بايد با استفاده از يك زبان ساده كليه مزاياي خدمات خود را براي او تشريح كنيد به طوريكه برايش قابل فهم باشد.آيا گفتن حقيقت به آن معناست كه بايد همه چيز را بگوييد؟ به نظر من “بستگي دارد.” از اين مهمتر شما بايد اطلاعاتي را در اختيار مشتري قرار دهيد كه به او ارتباط دارد يعني اطلاعاتي كه به او كمك ميكند.

 

تصميم معقولي اتخاذ نمايد؛ اما اين اطلاعات شامل چه مواردي مي تواند باشد؟ اينكه تمام داستان هاي زندگي خود را براي او تعريف كنيد و يا اينكه با او در مورد سود و زيان خود صحبت كنيد؟ به هر حال تصميم با خودتان است. بايد توجه داشته باشيد كه قصد شما از انجام اين كار تنها ايجاد ارزش است. درست نيست؟

 

من حقيقت را گفتم حالا چه شد؟
متاسفانه مشكلي كه اين روزها به وفور ديده مي شود اين است كه مردم به راحتي نمي توانند تصميم گيري كرده و انتخاب كنند كه آيا يك معامله تجاري به نفع آنهاست و ارزشش را دارد كه انجامش دهند يا خير. اين امر به ويژه در زماني كه قيمت كالا و يا خدمات ارائه شده قدري افزايش پيدا مي كند، معنا پيدا مي كند.

 

به همين دليل است كه اگر شما كار را به سرويس هاي كاري معرفي مي كنيد و يا كالاهاي گرانقيمتي تهيه و عرضه كنيد ممكن است برخي از افراد اگر متوجه حقيقت شوند هيچ تمايلي به وارد شدن در معامله با شما از خود نشان ندهند.

 

آيا واقعاً اگر شما حقيقت را بازگو كرديد و طرف مقابل از شما روي گرداند، خيلي بد مي شود؟
در حقيقت شايد اصلا اينطور نباشد. اما به هر حال باز هم همه چيز بستگي به شرايط و موقعيت خاص خود دارد. به عنوان مثال اگر طرف مقابل حسن نيت شما در پيشنهادتان را ناديده بگيرد، اين بدان معناست كه آنها براي كاري كه شما انجام ميدهيد، هيچگونه اهميتي قائل نمي شوند. اين همچنين بدان معناست كه آنها در حال حاضر انتظارات بالايي از شما دارند.

 

اين روند در آينده هم ادامه پيدا خواهد كرد و روزي پيش مي آيد كه آنقدر انتظارشان زياد مي شود كه به هيچ وجه قابل تطميع نخواهد بود. برخي از اين افراد نيز دمدمي هستند و خيلي زود مواضع خود را تغيير ميدهند و علاوه بر اين انتظارات نابحايي را در ذهن خود پرورش مي دهند.

 

اما زمانيكه شما صادقانه برخورد مي كنيد و مشتري هاي مناسبي را براي خود بر مي گزينيد، به احتمال زياد به حرف هاي شما گوش مي دهند. همچنين مشتري هايي كه يك چنين خصوصيتي داشته باشند در خيلي از موارد با شما راه مي آيند، براي مدت زمان طولاني با شما كار مي كنند و شرايط مختلف شما را مي پذيرند. اين دقيقاً همان مشتري است كه هر كسي آرزوي داشتن آن را دارد. درست نيست؟

 

در اين شرايط صحبت كردن از روي صداقت به شما كمك مي كند كه بتوانيد به خواست هاي خود برسيد.بايد توجه داشت كه يكي از مزاياي بزرگ صداقت اين است كه به سرعت مي توانيد متوجه اين امر بشويد كه چه كسي به خدمات شما علاقه دارد و مي توانيد با او كار كنيد به هيمن دليل ديگر وقتتان را با افراديكه از خدمات شما لذت نمي برند تلف نميكنيد. در عوض با كار كردن با افردي كه آنها هم به كار كردن با شما تمايل دارند، لذت خواهيد برد.

منبع:

https://www.talab.org/psychology/success/تا-چه-قدر-در-محيط-شغلي-مان-راستگو-باشيم.html

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.